|
|
|
نگاهی به پدیده مهاجرت و سیر تاریخی آن در بندرکنگ
|
، 10:43 / کد خبر: 32034 / تعداد بازدید: 5340
|
|
دکتر محمد حسن نیا
از مباحث مهم تاریخ خلیج فارس، مباحث مربوط به مهاجرت و پرجمعیت شدن و کم جمعیت شدن یک شهر با توجه نا امنی و بلایای طبیعی در مسیر تاریخ است. گاها مشاهده می گردد که منابع از جمعیت چهل هزار نفری جزیره هرموز در زمان آباد بودن و شکوفایی آن سخن به میان می آورند و یا عنوان می کنند جمعیت بندر لنگه در برخی از سال های دوره قاجار و اوج تجارت مروارید در این بندر تا چهل هزار نفر و بیشتر هم رسیده است. بندر کنگ هم از این امر مستثنی نیست. بر طبق گفته جملی کارری سیاح مشهور ایتالیائی، که در صفحه 7 مقدمه کتاب گزارش سفیر پرتغال در دربار شاه سلطان حسین صفوی آمده است، جمعیت بندرکنگ را ده هزار نفر تخمین زده است. او عنوان کرده است که جمعیت بندر چند ملیتی کنگ در سال 1694 در حدود ده هزار نفر بوده است و آن ها را علاوه بر افراد بومی شامل مورها، هندی ها، اعراب، یهودی ها، ارمنی ها به شمار آورده است. ژان اوبن عنوان کرده است که هندی ها موسوم به بانیان در بندرکنگ در دوره صفویه به همان اندازه نفوذ داشتند که فرماندار ایرانی این بندر دارای قدر ت نفوذ بوده است. دولت صفوی در بندرکنگ دو مامور داشت. یکی شه بندر که مامور گمرک بود و دیگری داروغه، یعنی رئیس پلیس و هر دو نماینده از طرف والی لار منصوب می شدند. گاه می شد که تنها یکی از دو مامور در محل خدمت خود حاضر بود. در میان سایر ملل تنها پرتغالی ها اجازه یا بهتر بگوییم امتیاز بر افراشتن بیرق را داشتند. در آمد گمرک بندر کنگ بر اساس قراردادهای اولیه به طور مساوی بین پادشاهان ایران و پرتغال تقسیم می شد.( فیدالگو، ص8 و 9) مباحث فوق به خوبی نشان داد که بندر کنگ در اواخر دوره صفویه از اهمیت وافری برخوردار بوده است. دلیل گسترش جمعیت آن نیز به خاطر مسائل اقتصادی این شهر و جمعیتی بوده است که از کشورهای متعدد در این شهر به سر می بردند. همواره یک جمعیت تاجر با خانواده های آن در صورت شکوفایی هر یک از بنادر خلیج فارس وجود داشتند، که به آن بنادر مهاجرت می کردند و در صورت عدم امنیت در آن بنادر و یا تغییر رویه اقتصادی یا سیاسی آن از آن نقطه به نقطه دیگر مهاجرت می کردند. در کنار این موارد مردم مناطق اطراف بندرکنگ نیز با توجه به شکوفایی و امنیت این بندر به این شهر رو آورده و در صورت از دست رفتن امنیت شهر را ترک کرده و به مناطق همجوار می رفتند. بخاطر همین امر نیز بود که به محض شکوفایی تجارت مروارید در بندرلنگه خیلی از جمعیت اطراف بندرکنگ و بندرلنگه در این شهر سکنی گزیدند. حتی از مناطق دور نزدیک از جمله خوری ها، بلوکی ها، بستکی ها، اوزی ها و غیره به این بندر آمده و تشکیل محلاتی به همین نام دادند. بندرکنگ نیز در تاریخ پر فراز و نشیب خود پذیرای جمعیت از مناطق دیگر بوده است. وجود محله قزوینی، بردغون و غیره نشان از این مهاجرت ها دارد. اما شهرهای کرانه ای از جمله بندرکنگ با توجه به اینکه که مردمش در اثر تجارت دریایی و صیادی دارای وضع مالی نسبتا مناسبی بودند، در بسیاری از موارد مورد هجوم های دریایی قرار گرفته که این مهم را می شود با استفاده از منابع دست اول آن دوره مورد واکاوی قرار داد. با توجه به نوشته های کتاب مجمع التواریخ تالیف میرزا خلیل مرعشی صفوی که از منابع دست اول تاریخی دوره صفویه است و بیشتر مباحث آن مربوط به تاریخ انقراض دوره صفویه می باشد، در مورد هجوم های صورت گرفته در بندرکنگ چنین آمده است:«... و در آن اوقات که احوال بلاد ایران مشوش و از هر گوشه داعیه و سر خیلی تاخت و تاراج حوالی ممالک ایران می نمود، سیف بن سلطان که در آن وقت امام و سردار آن قوم بود نیز به تحریک و وسوسه فرقه هوله که قومی اند از اعراب ساکن بلاد فارس دندان طمع به تسخیر جزایر و بنادر دریای فارس تیز کرده در سنه مایه و الف(1100) هجری یک دو جهاز با جمعی از عساکر خود بر سر بندر کنگ که معمورترین بنادر فارس بود فرستاد و چون بنادر کنگ در زمان سلاطین صفویه به سبب خاطر جمعی از دستبرد اعادی و امنیت بلد لشکر و فوجی نمیبود، حاکم نشین آن جا شهر لار و بندر عباسی بود و ضایط عشور و خروج بندر مرد نویسنده میبود و داروغه که برای محافظت دزدان کوچه و بازار می بود، مجموع از سی چهل کس زیاده نبود و نوکر نگاه نمی داشت، لهذا به محض ورود لشکر عمانی هیچکس مانع و مزاحم ایشان نتوانست شد، تمام شهر را که مملو از اموال تجار و نقد و جنس و بی نهایت بود تا سه روز غارت و تارج نموده و بر جهازات خود مشحون کرده به جانب بلد خود بدر رفتند و عباس قلیخان حاکم لار و بندر که آن وقت در لار می بود به محض شنیدن این خبر به تجیل تمام خود را به بندر کنگ رسانید و چون فرقه عمانی بعد تاراج بر جهازات بدر رفته بودند و سرانجام سفر دریا از جهازات و غیره در سرکار پادشاهی در سرکار پادشاهی و امرا هیچکدام نبود، بر آمدن او فایده مترتب نگردید و چون این خبر به عرض پادشاه رسید. جمشید خان نامی را به سرداری مهم عمان و تنبیه سیف بن سلطان مقرر نمودند و جمشید خان با سپاه و لشکر و سرانجامی که لایق آن مهم باشد، متوجه بنادر گردید و چون به حوالی بندرکنگ رسید، به قضای الهی فوت شد و به این جهت آن امر لایق عایق گردید و بعد دو سه سال فرقه عمانی باز بر سر بندرکنگ آمده، آن را تاراج نموده، مثل مرتیه اول به در رفتند و در این مرتبه نیز چون به عرض پایه سریر پادشاهی رسید، محمد مومن بیک جهرمی که از اعاظم امیر زادگان بود و از آباء او از غلامان معتبر سر کار پادشاهی بودند و او خود نیز در کار طلبگی و شایستگی پیشقدم بود. خان لار و بندر نموده محمد مومن خان جهرمی خطاب یافته با سپاه و سرانجام شایسته متوجه عمان گردیدد و او چون به بندرکنگ رسید نیز به سبب فقدان جهازات سر انجام سفر دریا یک چندی بلیت و لعل گذرانیده مراجعت به حضور نمود و فرقه عمانی بعد از رفتن او سرانجام نموده و متوجه جزیره بحرین گردیدند..... بعد از جنگ و جدال بسیار که به چهار پنج روز کشید آخر الامر بدست آوردند و جزیره بحرین ر تسخیر نمودند و به علاوه آن مرتبه سیوم بندرکنگ را باز تارج نمودند و قلعه قشم و لارک که در جزیره طویله واقع است که آن را جزیره دراز نیز می گویند، مسخر ساخته بر سر قلعه هرموز که در جزیره هرموز واقع است آمدند و آن را شش هفت ماه محاصره نمودند. لکن چون مستحفظین آن قلعه جری و دلیر بودند و در بندرعباسی یعقوب لیث سلطان نامی از غلامان شاهی حاکم بود از روی ضبط و کاردانی و تدبیر شایسته آب و آذوقه و مد وافر از راه دریا به اهل قلعه می رسانید و در مدت محاصره هر چند اهل عمان کوشش نمودند و چندبار یورش نیز بر قلعه کردند فایده بر آن مترتب نشد. آخرمخدول و منکوب روانه بلد خود گردیدند...»( مجمع التواریخ، ص 36-38) این تنها گوشه ای از از مورد غارت قرار گرفتن بندرکنگ در اواخر دوره صفویه و عصر شاه سلطان حسین صفوی است که سه بار شهر مورد چپاول قرار گرفت. در چنین اوضاعی مطمئنا جمعیت زیادی به خاطر عدم وجود امنیت از این شهر به مناطق همجوار مهاجرت می کردند و جمعیت شهر به شدت تقلیل پیدا می کرد. این مباحث مربوط به یک دوره خاص است. ممکن است آثار و بلایای طبیعی و امراض گوناگون نظیر وبا و آنفلونزا نیز در بندرکنگ همانند سایر بنادر خلیج فارس عاملی برای مهاجرت مهاجرت و مرگ و میر از این شهر شده باشد. گاها ممکن است جمعیت یک شهر در دوره های متعدد کاملا تغییر کرده باشد. برای نمونه جمعیت جزیره هرموز در دوره صفویه با جمعیت کنونی آن کاملا متفاوت است. چون پس از فتح قلعه هرموز توسط سپاهیان ایران و باز گرفتن آن از دست پرتغالی ها، جمعیت این جزیره به شدت تقلیل پیدا کرد و ملوک هرموز فروپاشید و سال ها بعد به خاطر معادن خاک سرخ جزیره هرموز این افرادی به این جزیره مهاجرت کردند. بندرکنگ هم از این امر مستثنی نیست. ممکن است جمعیت محله قزوینی ها که از قزوین آمده و در این شهر به کار آهنگری می پرداختند به دلایل متعدد از این شهر مهاجرت کرده باشند. با وجود این تحت عنوان پدیده مهاجرت جمهیت بندرکنگ در طول تاریخ با در نطر گرفتن عوامل طبیعی نظیر خشکسالی و امراض مسری، عوامل سیاسی نظیر امنیت و هجوم های دریایی و یدیده کشف حجاب دوره رضاشاهی و همچنین قانون انحصار تجارت و غیره، جمعیت بندرکنگ دچار نوسانات زیادی شده است که در بخش بعدی در مورد نوسانات جمعیتی بندرکنگ در دوره های متعدد مباحث عنوان خواهد شد.
|
|
|
|